۱۳۸۴ اسفند ۲۵, پنجشنبه

سایه ها

سایه های کج و معوج،بلند،کوتاه.
سایه ای گوژپشت،سایه ای عضلانی.سایه ای نحیف،سایه ای ستبر.
سایه ای با دستی ستون واره در زیر چانه.
سایه ای با دستی خمیده،خنجری شاید در کج و پیچ آستینهایش.
سایه ای شهوانی،خیره به رانها،کپلها،ساقها،سینه ها،شکاف ها.
سایه ای هوشیار، عبوس، تهی.
سایه ای مست.
سایه ای شاد،خندان.
سایه ای مچاله، چروک، پژولیده.
سایه ای خیس،زیر ِ باران از گریه، یا زیر ِ گریه از باران.
سایه ای بر روی قفسه های پر کتاب،رنگ وارنگ.شتابان در پی نامها،در پر کردن خانه ها.
سایه ها تمامی ندارند.
سایه ها گیجم می کنند.
سایه ها دوره ام می کنند.
کسی اینجا نبود اما سایه ها اگر شبیه من نیستند پس کجایند.
نهیب ِ پیامبرانه شان در درختان می پیچد.
دستارهای سپیدشان بر گودالهای پر لجن می ماسد.
سیاه-خانه های بی تفاوتی و فراموشکاریشان بر قحبگی لبخندها و تعارفهاشان می افزاید.

هیچ نظری موجود نیست: