۱۳۸۷ آذر ۱۹, سه‌شنبه

Synecdoche, New York


Synecdoche, New York by Charlie Kaufman



Caden! when are we going to get an audience in here? It has been 17 years



قابل بازگویی نیست، قابل خلاصه کردن نیست. در نگاه اول آنقدر پازل گونه می نماید که شاید به گمان برخی قابل فهمیدن نباشد، شبیه برداشتن تکه های پازل از درون جعبه ای و چیدنشان درکنار هم در حالیکه دیوانه ای همچنان تکه های بیشتری به داخل جعبه می ریزد.
قرار اما به رمز گشایی از فیلم و دستیابی به پیغامی ژرف و پیچیده نیست. هدف برقراری یک گفتگو است، گفتگویی دو سویه با مخاطبی که باید از دیدن فیلم اذیت شود، باید آستانه گنجایش اش پیموده شود، باید بگذارد این درهم تنیدگی زمان و این حرکت از کل به جزء احاطه اش کند، و باید معده ای داشته باشد تا سنگینی این معجون را تاب بیاورد، و حس آشنای تهوع را بشناسد اما عق نزند.

پیش نویس: آشنایی درباره فیلم حرف می زند و چند باربرای آن از واژه مزخرف استفاده کرد. اگر برایش از نظریه نسبیت انیشتین می گفتند یا از قضایای پیچیده ریاضی، اگر معادله ای جلویش می گذاشتند با 40 نماد انتگرال، مطمئنا اعتراف می کرد که برایش قابل فهم نیستند چون پیچیده اند و کار انسانهایی نابغه. نمی دانم اما چرا همان آشنا وقتی چنین فیلمی را می بیند برایش مزخرف است و نا مفهوم، و مخاطبانش یا متظاهرند یا بیمار؟!





No one wants to hear about my misery because they have their own... well, fuck everybody!
Amen

هیچ نظری موجود نیست: